در ترجمه متوالی (CI)، مترجم شروع به تفسیر زمانی که بلندگو مکث می کند. بنابراین، زمان مورد نیاز بسیار بیشتر است (احتمالا دو برابر زمان مورد نیاز). به طور سنتی مترجم نشسته یا ایستاده در کنار سخنران است.

تفسیر پیوسته می تواند بر اساس الگوی بخش های کوتاه یا بلند بر اساس ترجیح مترجم انجام شود. در CI کوتاه، مترجم عمدتا بر حافظه متکی است، در حالی که در CI طولانی، اکثر مترجمین بر روی یادداشت تکیه می کنند. یادداشت ها باید روشن و قابل خواندن باشند تا زمان خواندن آنها را تلف نکنند. تفسیر پیوسته از افکار کلی، به جای قطعه های کوچک، مطلوب است، به طوری که مترجم به معنای کل قبل از ارائه آن به زبان مقصد است. این باعث می شود تفسیر درست تر، دقیق تر و قابل درک تر از آنچه که CI کوتاه یا تفسیر همزمان استفاده می شود.

تلاش برای اجماع در مورد طول بخش ها ممکن است قبل از شروع، بسته به پیچیدگی موضوع و هدف تفسیر، رسیده باشد، هر چند سخنرانان معمولا با تنظیم مشکلاتی که به الگوهای گفتاری غیر طبیعی دارند، دچار مشکل می شوند.

در صورتی که در هنگام کار ترجمه متوالی، مترجم از طریق مترجم، مورد نیاز باشد. ترجمه بینش ترکیبی از تفسیر و ترجمه است؛ مترجم باید سند منبع زبان را به زبان مقصد ترجمه کند همانطور که در زبان مقصد نوشته شده است. ترجمه بینایی معمولا، اما نه به طور انحصاری، در کارهای قضایی و پزشکی اتفاق می افتد.

تفسیر متوالی ممکن است حالت انتخابی باشد وقتی شنوندگان دو زبانه حضور دارند که مایل به شنیدن هر دو سخنرانی اصلی و تفسیر شده باشند و یا در جایی که، همانطور که در یک دادگاه، از هر دو مورد بایستی ضبط شود.

هنگامی که هیچ مترجمی برای تفسیر مستقیم از منبع به هدف استفاده نمی شود، یک مترجم متوسط ​​در یک حالت رله وارد می شود، برای مثال یک زبان منبع یونانی را می توان به زبان انگلیسی و سپس از زبان انگلیسی به زبان دیگر تفسیر کرد. این نیز معمولا به عنوان دو تفسیر شناخته می شود. حتی ممکن است سه گانه تفسیری نیز مورد نیاز باشد، به خصوص اینکه در آن زبان یا گویش های نادر درگیر است. چنین تفسیری تنها می تواند به طور موثر با استفاده از تفسیر متوالی انجام شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *